امیرارسلان ایمانیامیرارسلان ایمانی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

AmirArsalan Imani

لبخند خداوند بر روی زمین یعنی تو..... با هزاران معنی 

لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم

 

یکسالگی هم گذشت

سلام قشنگم میدونم خیلی دیر شده ولی تولدت مبارک ما واست جشن هم گرفتیم و ولی بهمون خوش گذشت اگه هم دیر به دیر میام چون شما اجازه نمیدی من کار دیگه ای انجام بدم عزیزکم ددیگه حالا بزرگ شدی و آقا کم کم هم داری راه می ی  الانم نمیزاری مطلب بزارم عکساتو میزارم 
4 ارديبهشت 1395

سلام خوشگل مامان 94/9/16

سلام پسر قشنگم امروز بابا جونی ومامان جونی و خاله سمیرا وعموها از کربلا اومدن پیاده رفته بودن شما هم مثل آقاها با ادب کنار مهمونا نشسته بودی باباجونی می گه تپل بابا دلم واست تنگ شده شما هم کلی دلبری می کنی  پسر قشنگم این روزا سرم شلوغه واسه همین کمتر می تونم بیام و از دلم واست بنویسم ... دلم یعنی تو و تو یعنی همه چی ... این روزا شما هم خیلی کنجکاو شدی و هر چیزی رو میبینی میخوای می تونم بگم به تمام معنا عاشق جاروبرقی هستی یعنی عاشق هااااااااا به همین شدت دیگه کم کم راه افتادی یعنی خودت بلند می شی و می شینی و فکر کنم تا یه ماه آینده راه بری. امروز رفتیم واسه آزمایش خون یه خورده ای مریض شدی پسرکم ولی خوب میشی مطمئنم خب غذا کم می ...
16 آذر 1394

سلام قشنگم

سلام عشق مامانی دلم واسه حرف زدن باهات تنگ شده..دیروز شیطون شدی بودی و نمیزاشتی فاطمه جونی درس بخونه واسه همین رفتیم پارک خیلی بهمون خوش گذشت کلی بازی کردیم و باهم حرف زدیم تو هم کلی ذوق کردی و نمی خواستی برگردیم دوست دارم گلم از این به بعد زیاد می ریم پارک هر موقع هوا خوب باشه.   تازگیا یاد گرفتی دست بزنی و خیلی خوشحال می شی که یه چیزی بشه و دست بزنی حالا عکساتو می زارم ببینی چقد نازییی خوشحالم که هستی و می تونم کنارت تنهایی هامو پر کنم دوست دارم عزیز دلم ............. عاشقتممممممممممممم راستی واست یه شالگردن خوشگل بافتم امروز تمومش کردم خوشحالم واست یه چیزی درست کردم یه چیزی که با عشقهههه   ...
9 آذر 1394

10ماهگی جگری مامانی و دلتنگی های مامان سمیه

سلام عشقم.نفسم. فکرم. جونم. قشنگم  پسرک نازنینم ده ماهه شدی و دیگه واسه خودت یه مرد کامل خیلی شیطون شدی واسه همین واقعیت وقت نمیکنم یه سر بیام گاهی اونقدر خسته میشم که سرپامیخوام بخوابم ولی این حس و دوست دارم عاشق تو ام و این عشق و دوسش دارم خوبه که هستی و به حرفام گوش میکنی چون فقط تو هستی...... پسرنازنینم این روزا کم کم میخوای راه بیفتی بعند میشی پیشینی چهار دست و پا که منو تو مسابقه اولی .... این روزا همه چی و میگی ماما..... شکمو شدی بیا و ببین همه چی میخوری ولی لاغر شدی چون یه جا بند نمیشی دست میزنی و خلاصه این روزا دلبری میکنی دوست دارم قشنگم عشقم دوستتتت دارم
6 آذر 1394

9 ماهگی عشق مامی

سلام فندوق مامان... ببخش این روزا خیلی سرم شلوغه اصلا نمی رسم که بیام و یه سر بهت بزنم دلم می خواد باهات حرف بزنم خیلی زیاد البته اینترنتمون هم قطع بود اینم یه دلیل دیگه ولی امروز دیگه باید می یومدم خوشگل مامان حسابی شلوغ شده و منم باید همه جا دنبالش برم و همه چی رو از سرراش بردارم خلاصه که حسابی داری شلوغی می کنی و البته کنجکاوی خوبه که انقدر باهوشی فکر کنم هوشت به مامانی رفته اینروزا همش خونه مامانی هستیم چونکه بابایی نیست . اینجا مامانی واست یه گهواره خوشگل درست کرده اما اگه شما بخوابی می شه ازش استفاده کرد وگرنه که اصلا نمی شه...  خلاصه که من اصلا به پای تو نمی رسم نمی تونم برسم گاهی می شینیم و فقط نگات می کنم و خدا رو شکر م...
21 مهر 1394

اولین مامان گفتن پسر خوشگلم

امروز 19/6/1394 که جگری مامان الههههههههههههههههههی مامان قربونشششششششششششششش بره واسه اولین بار ماما گفت. البته قبلا کلماتی مثل مم هممم و از همه مهمتر امم رو گفته بودی اما امروز خیلی شیرین بودکه دلم می خواست بخورمت . شنیدنش به اندازه زندگیتون می ارزه باور کنید... دوست دارم مامانی خوشگلم  ...
19 شهريور 1394

7/6/1394- هشت ماهگی پسرکم

سلام عشق مامانی الهی قربونت برم که روز به روز آقا تر و بزرگ تر می شی امروز رسما هشت ماهت شد و دیگه کم کم داری شلوغ می شی . آنقدر که همه چی رو باید جمع کنم و بعداز اینکه دوسه بار از تخت افتادی یا سرت خورد به کنار مبل دیگه همه جا بالشت بارون شده ... قشنگ مامان ، ولی بدون که همه این شلوغی ها می ارزه به یک لبخند کوچولو که می زنی اونقدر قشنگ می خندی که واسم مهم نیست دنیا چقدر می تونه تلخ باشه اصلا نمی فهمم فقط کافیه تو سالم باشی و بخندی همیشه همیشه همیشه  خوشگل مامانی کاش وقتی بزرگ شدی این روزا یادت بمونه که تاحد پرستش دوست دارم البته بزرگ هم شی باز هم دوست دارم نه کمتر از الان بلکه بیشتر    ...
11 شهريور 1394

اولین دندون پسر قشنگم

سلام عشق مامانی امروز 31/5/94 اولین مروارید قشنگ تو دهنت خودشو نشون دادالبته دیده نمی شه ولی میشد حسش کرد یه چندروزی بود که بی حال بودی و همش غر می زدی مافکر می کردیم شمکت درد می کنه ولی بالاخره معلوم شد که چرا پسر خوش اخلاق من چند روزی گرفته بود . خوشحالم که قدم به قدم، یواش یواش داری بزرگ می شی امیدوارم همیشه سالم باشی گلم پسرکم ،  آنقدر بزرگ می شوی که دست نوازش من برای تو کوچک می شود اما این کوچکی را با هیچ چیز بزرگی عوض نکن بگذار نوازشت کنم آنقدر که تو به نوازش نیاز داری من به نوازش کردن،....... گلم بزرگ شدن آسان است اما با عشق بزرگ شدن سخت، به تو از ته ته ته قلبم عشق می ورزم آنقدر عمیق که بدانی فقط با عشق است که زندگی ج...
1 شهريور 1394

24/5/94

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند  مثل آسمانی که امشب می بارد....  و اینک باران  بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند  و چشمانم را نوازش می دهد  تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم  اما وقتی به تو نگاه می کنم دلتنگی هایم بی معنا می شود چه دلتنگی می ماند با کنار تو بودن..... بودن تو دلتنگی را به سخره می گیرد پسرکم  خوشحام که هستی و با تو تنها نیستم............... ...
26 مرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به AmirArsalan Imani می باشد